برای پایان، داستانی از بنیانگذارمان، رامیت ستی، در مورد زمانی که با اعضای خانواده حمایت نمی‌کرد، به اشتراک می‌گذاریم.
یادم هست یکی از عموهایم یک نگاهی به من کرد و گفت: خیلی چاق شدی! خنده دار بود زیرا آن عمو دقیقاً خود آقای المپیا نبود.
بعداً یک عموی دیگر مرا دید، دوسر بازویم را فشرد و گفت: «وای! تمرین می کردی، رامیت؟»
و آن عمو در واقع فوق العاده مناسب بود!
بنابراین ما یک عموی اضافه وزن داشتیم که مرا از پا درآورد، و عمویی که ورزش می کرد و می دانست که من هم ورزش می کردم. من کی بودم که باور کنم؟
یکی از کلیدهای تسلط بر روانشناسی شخصی من این است که انتخاب کنم به چه کسی گوش دهم – و به چه کسی می توان لبخند زد و سپس نادیده گرفت. وقتی نوبت به وضعیت عموهایم یا هر موقعیتی با اعضای غیرحمایت کننده خانواده می رسید، در نهایت به نحوه واکنش من به این موقعیت بستگی داشت.
زیرا اگر یک چیز وجود داشته باشد که من بعد از بیش از یک دهه با IWT یاد گرفته‌ام، این است که شما همیشه از مردم توصیه‌های ناخواسته دریافت خواهید کرد.
تازه کارها ناامید خواهند شد. آنها سعی می‌کنند در برابر انتقادهایی مانند «نمی‌توانی به من بگویی چه کار کنم، مامان» مقابله کنند. من الان بزرگ شدم!»
مجریان برتر برای بازخورد برنامه ریزی می کنند. در واقع، آنها فعالانه به دنبال آن خواهند بود. آنها برای شک و تردیدها، ترول ها و شکاکان آشکار برنامه ریزی خواهند کرد. من از سال 2004 روی IWT کار می کنم و مردم هنوز به من شک دارند و توییت های بی ادبانه ای برای من می گذارند.
در طول سال‌ها، من چند چیز در مورد اینکه چرا برخی از مردم 10 برابر – یا حتی 100 برابر – شادتر، با اعتماد به نفس‌تر و موفق‌تر از دیگران هستند، یاد گرفتم. من آنها را در برنامه‌ای جمع‌آوری کردم که به شما نشان می‌دهد چگونه بر «محرک‌های موفقیت» روان‌شناختی تسلط پیدا کنید که مجری‌های برتر از آن برای تغییر تفکر منفی خود به اوج عملکرد، اعتماد به نفس طبیعی و شادی پایدار استفاده می‌کنند. برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
حقیقت این است که برخی از افراد مصمم هستند که توهین شوند، یا نقش قربانی را بازی کنند، یا فقط با شما بدگویی کنند.
وقتی این اتفاق می افتد، از خود بپرسید: آیا این شخص در موقعیتی است که من می خواهم در آن باشم؟
آیا من مایلم از دوستی که نمی تواند یک رابطه را بیش از یک ماه نگه دارد، مشاوره رابطه دریافت کنم؟
آیا من از برادرم که سال هاست در یک کار بن بست گیر کرده است، مشاوره کسب و کار دریافت می کنم؟
آیا عموی چاق من در تلاش است تا توصیه های تناسب اندام را انجام دهد؟
یا من روی تسلط بر روانشناسی خودم، تشخیص بازخورد منفی (نه صرفاً تلاش برای نادیده گرفتن آن) و بهبود پاسخم به آن کار می کنم؟
به یاد داشته باشید: نظرات ارزان هستند. همه آنها را خواهند داشت، زیرا به راحتی می توان به چیزهایی اشاره کرد که اشتباه انجام می دهید، یا روش هایی که «باید» در مورد چیزها فکر کنید (ما به این اسکریپت های نامرئی می گوییم):
“فقط علاقه خود را دنبال کنید!”
«یک شغل رویایی؟ شما باید خوش شانس باشید که هر شغلی در این اقتصاد دارید!»
“شما باید هزینه های خود را پیگیری کنید.”
“خرید خانه بهترین سرمایه گذاری است که می توانید انجام دهید.”
“اولین قدم شما باید رسانه های اجتماعی باشد.”
اگرچه ممکن است توصیه های منطقی به نظر برسند، اما همه آنها در نهایت بی فایده هستند.
بنابراین دفعه بعد که می شنوید کسی به شما توصیه می کند، دو سوال از خود بپرسید:
آیا فردی که با او صحبت می کنم واقعاً در موقعیتی است که می خواهم در آن باشم؟
آیا آنها توصیه های سطحی می کنند (“خانه ای بخر!”) یا اگر آنها را روی آن فشار می دادم، آیا می توانند از آن پشتیبانی کنند و مثال بزنند؟
در نهایت، لازم نیست به همه گوش کنید و قطعاً نباید به منتقدان وزن یکسان بدهید.
این برای من هم صدق می کند! هر چیزی را که باید بگویم به دل نگیرید. سوابق من را زیر سوال ببرید تمام آنچه را که به شما می گویم زیر سوال ببرید. در واقع، شما باید قبل از گوش دادن به هر چیزی که می خواهم بگویم، در مورد من تحقیق کنید.
توقعات غیر واقعی دارید
وقتی در مورد چیز جدیدی هیجان زده هستید، احتمالاً انتظار دارید همه اعضای خانواده به همان اندازه هیجان زده باشند. با این حال، این انتظار غیر واقعی است و می تواند منجر به ناامیدی شود. این غیر منطقی است که تصور کنید عزیزان شما از هر کاری که انجام می دهید حمایت می کنند.
حتی زمانی که آنها حمایت می کنند، ممکن است آن طور که شما انتظار دارید ابراز نکنند. مردم زندگی خودشان را دارند. ممکن است هر بار که شما بخواهید ظاهر نشوند و کف بزنند. مدیریت انتظارات راز اجتناب از ناامیدی است
